خیلی از آدم ها عقیده دارند زندگی ما زندگی نیست و ارزش بودن و موندن و بحث کردن نداره... آیا طبیعت مرد چند همسری است؟
چند وقت پیش با یکی از دوستان دارا صحبت میکردم (توی چت). بهم میگفت: من کاملن درک میکنم که چرا دارا رفته سراغ زن دوم ولی تو رو درک نمیکنم که چرا اینکار رو کردی. میگفت: دارا از ترس آبروش هزار تا درد و مرض گرفته. (چند وقتیه دارا حال خوشی نداره از نظر جسمی بهم ریخته است). توی دلم بهش گفتم: آقای محترم! دارا اگر هم مریضی جسمیش بر اثر تلاطمات روحیش باشه ولی دلیلش این نیست که شما میگی. یقیناً من به چیزی که می بینم و حرف اون بیشتر اعتقاد دارم تا به حدس شما. وقتی که میگه از ترس اینکه عادل نباشم و زندگی تو خوب نباشه و نتونم بهت برسم، مریض می شم حرفشو باور می کنم. دوستش بهم می گفت: هرچه زودتر باید این جریان رو تموم کنین. چون برای هردوتون بهتره. منم بهش گفتم: هیچ جا ندیدم تشویق و توصیه به طلاق کرده باشند حتی در ازدواج های بی پایه و نادرست. شما چطور این حرف رو می زنید؟ انشالله وقتی شما خانومت رو طلاق دادی و دارا هم زن اولش رو طلاق داد، اون وقت بیایید به منم بگید برو طلاق بگیر.
خیلی از آدم ها عقیده دارند زندگی ما زندگی نیست و ارزش بودن و موندن و بحث کردن نداره... گفتگو باهاش عصبیم کرده بود و بعد از اون هم تا حالا کوچکترین حرفی بین ما رد و بدل نشد.
دارا صبح زنگ زد. خیلی صداش غمگین بود. میگفت دیروز حالم اینقدر بد نبود اما امروز خیلی غمگینم. میگفت پلیس ها پیگیری نمی کنند. رئیس شون گفته فعلن عروسیه دخترمه شنبه یکشنبه بیا. بهش گفتم مامانم و داداشم دیروز اومدن شمال. گفت:چرا تو نیومدی؟؟؟؟ میامدی پیشم و بعد هم با هم برمیگشتیم تهران. گفتم: فکرشو کردم اما نمیدونستم برنامه ات چیه. گفتم: یک اتوبوس میگیرم و میام که برگشتن تنها نباشی. دارا گفت: نه!!!! اگر بلایی سرت بیاد من دیگه خاکستر میشم. مال باختگی خیلی سخته. اون هم در مورد با ارزش ترین چیزی که دارم.
پی نوشت١: غیر از خانواده من چند تا از دوستان دارا و چند تا از دوستان پری جون (یعنی خودم) در جریان عقد و ازدواج ما هستند و با ما رفت و آمد دارند.
پی نوشت٢: پسر دارا باهاش توی ماشین بود و داشت آواز میخوند یعنی در واقع مضمون آهنگی رو که قبلن شنیده بود (غروبا که میشه روشن چراغا...) با زبون خودش می خوند: یاد حرفهای تو میافتم - تو بهم گفتی فرار کن و من هم فرا کردم...
پی نوشت٣: تعدد زوجات در مشرق اسلامی مهمترین عامل نجات تک همسری بود. بلی، مجاز بودن تعدد زوجات بزرگترین عامل نجات تک همسری است؛ به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا می شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزونی می گیرد، اگر حق تاهل این عده زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط اخلاقی و مالی و جسمی هستند اجازه چند همسری داده نشود، رفیقه بازی و معشوقه گیری ریشه تک همسری واقعی را می خشکاند. از وبلاگ من و متعه ام: آیا طبیعت مرد چند همسری است؟