هم و ازواجهم

آنها و همسرانشان در سایه ‏هاى قصرها و درختان بهشتى بر تخت‏ها تکیه کرده ‏اند / یس:56

هم و ازواجهم

آنها و همسرانشان در سایه ‏هاى قصرها و درختان بهشتى بر تخت‏ها تکیه کرده ‏اند / یس:56

زرشک با طعم عسل


سلام

یک توضیحی درباره لینک دوستان بدم. خب مسلّمه من هیچ کدوم از وبلاگ ها رو کامل نخوندم. بعضیا رو که مطمئن هستم ازشون و با اطمینان لینک شون رو گذاشتم. بعضی دیگه رو هم بصورت موردی مطالب شون رو خوندم و به دلم نشسته و تا وقتی که مطلبی مغایر با قوانین خودم ننوشته باشند و یا توی آرشیوشون پیدا نکنم، توی صفحه ی من می مونن. همه شاد و خوش و نغمه زنان...

دیشب با دارا و رفیقش آقا مهدی رفتیم توی خیابونا چرخیدیم و بستنی و فالوده خوردیم. با ماشین دارا بودیم و من رانندگی می کردم. وقتی پشت چراغ قرمز بودیم، می خواستم خودم رو یه جوری برسونم به اول صف؛ اما راه نبود که!! یک طرف نیم متر جا داشتم که خودمو جا کنم و برم جلو و یک طرف دیگه هم جدول بود. دارا گفت بنداز روی جدول برو. گفتم وووووووی... مگه میشه؟ زیر ماشین میگیره. جیپ که نیست. گفت نه نمیگیره. نترس برو. گفتم برم؟ گفت اگه میخوای برو. منم خیلی تمیز و هیجان انگیز چرخ های یک طرف رو انداختم روی جدول و خودمو رسوندم به سر خط. دارا میگفت خیلی کار لج دراری کردی. مردم همه الان بهمون بد و بیراه میگن.

امشب هم باز رفتیم با دارا و آقا مهدی بیرون و تا لواسون رفتیم و هوا و منظره محشر بود. حیف که هوا اینقدر زود تاریک میشه الانا. وقتی اومدیم خونه گشنه مون بود. گفتم من دلم زرشک پلو میخواد. دارا گفت من برات درست میکنم. و یک زرشک پلویی درست کرد که واقعن محشر بود و حرف نداشت. عالی و تک، شوهرپز. یک تقسیم کاری هم این بین صورت دادیم و به پیشنهاد دارا قرار شد زین پس دارا آشپزی کنه و پری بقیه کارهای خونه رو انجام بده. اولش قبول کردم اما توی عمل دیدم باباااااااااا این حرفا کدومه؟؟ خیلی سخته و قرارداد رو اینطور تغییر دادم که آشپزی با دارا و بقیه کارهای آشپزخونه با پری و در مورد بقیه ی کارهای خونه هم قرار شد بعدن تصمیم بگیریم. منصفانه است؟

 

ای بابا! شما هم که بدتر از من میخواین از کوتاه ترین مسیر به نتیجه برسین. هرچی سوال می پرسین رو قبلن جوابشو نوشتم، باز میاین یه نگاهی میندازین و سوال تکراری می پرسین. حالا بعضی مدام میگن چرا دارا همش پیش توئه؟ پس اونا بقیه ها چی؟ باباجونم. دارا همش پیش من نیست به جون خودم. منتها من از با من بودناش می نویسم و این وبلاگ بقیه قسمت های زندگیش رو که به من مربوط نمیشه پوشش نمیده. برای همین شما توهم فانتزی می زنین که دارا همش پیش منه. الان هم که یک هفته است راستکی و همش پیش منه. اون خانوم رفتن شهرستان. توقع دارین چیکار کنه؟ وقتی زن به این خوبی داره که کنارشه (یعنی خود  ِ این پری جانش) و خودشم تنهای تنهای مونده کوچولو...

اصلاً دوست دارین روش زندگی مون رو به نظرسنجی بذاریم و هرجوری شما دوست دارین رفتار کنیم؟ چطوره؟ آخی... تویی مستشار؟؟؟ آخی...

 

 

 

کلیک: از عوارض پشت میز نشینی دیابت، سکته، فشار بالا و سرطان است

کلیک: نحوه صحیح قرارگیری اندام ها در حالت های مختلف

کلیک: شیوه صحیح نشستن پشت میز