هم و ازواجهم

آنها و همسرانشان در سایه ‏هاى قصرها و درختان بهشتى بر تخت‏ها تکیه کرده ‏اند / یس:56

هم و ازواجهم

آنها و همسرانشان در سایه ‏هاى قصرها و درختان بهشتى بر تخت‏ها تکیه کرده ‏اند / یس:56

عشق موتوری


امروز چقدر هوا سفیده! قبول نداری؟ سرد و سفید. خوشحالم. زمستون رو دوست دارم خیلی زیاد.

ســـوال: عاشقانه ترین کار هفته گذشته را نام ببرید.

جواب می تونه مربوط به خودتون باشه و یا هرچیز و هر کس دیگه ای بیرون از خودتون. خوب میشه اگه هر هفته منتظر باشیم که به همچین سوالی جواب بدیم. یعنی مهم باشه برامون که جواب ِ خوب آماده کرده باشیم. اون وقته که سعی می کنیم جواب خوب براش بسازیم یا کمک کنیم که جواب خوب براش ساخته بشه...

من بگم؟ من بگم؟

من امتیاز عاشقانه ترین کار هفته گذشته رو به خودم و دارا میدم و اون مربوط میشه به دیشب. توی پست قبلی نوشته بودم که دارا جانم قرار بود جمعه بیاد پیشم که درس بخونه.

من که شب قبلش خونه مامانم بودم.حدود ظهر دارا زنگ زد که من دارم میرم خونه خودمون درس بخونم تو هم بیا اونجا؛ چون اگر بیام خونه مامان نمی تونم درس بخونم. گفتم خب بذار وایسم تا ناهار مامان حاضر بشه و بردارم بیارم خونه تا بخوریم. خودم حوصله آشپزی نداشتم. اونم چی سر ظهر!! تا برم خونه ساعت 1 و نیم بود و ناهار خوردیم و دارا نشست درس خوند Reading a Book تا ٧ و نیم. البته وسطش قلیون درست کردیم  و یه کم غذاهای خوشمزه  درست کردیم. بعد دارا منو رسوند خونه مامانم و رفت ماشینش رو داد به رفیقش آقا مهدی که امروز صبح ببره تعمیرگاه. از قضا خودش با موتور برگشت  و قرار بود که با موتور هم بیاد دنبال من. البته دارا خودش کاملاً مجهزه و پشت موتور این حس رو داره که زیر پتو و کنار شومینه است. اما با من شرط کرد که باید کلاه موتور سواریش رو من بذارم و کلی سفارش کرده بود که لباسای گرم بپوش. ساعت ١١ اومد دنبالم و منم کلاه موتور سواریش رو سرم کردم و پریدم پشت موتور. چهل بار گفت پاتو نذاری روی اگزوز!! از پشت سفت بغلش کردم و دارا هم برای اینکه دستام یخ نکنه با یه دستش رانندگی می کرد و با یه دست دیگه اش دوتا دستای منو پوشش داده بود که یخ نزنم

خیلی کیف داد. اینطوری بود که عشقولانه ترین کار هفته مون رقم خورد L Moto
 دارا گفت پری میخوای بهت موتورسواری یاد بدم؟ گفتم آره آره. آخ جان!!

 

 

 

 

 

 

پی نوشت١: طبق درخواست دوستان طرز تهیه خوراک ملکه رو آموزش میدم. ببین! میری چند تا نون باگت می خری. نون باگت ها رو می بری و تکه تکه به طول ٧ - ٨ سانت می بری. تقریباً مربع میشن. بعد خمیرای توشو خالی میکنی ولی یه طرفش رو میذاری بمونه که نقش کف رو داره و یک کاسه از نون باگتت درست می کنی. خب؟ بعد توی یه کاسه چند تا تخم مرغ میشکنی و زرده سفیده رو قاطی میکنی. می تونی یه ذره پف کننده هم بهش بزنی. نمی دونم مثلاً چی. با یه ذره نمک و فلفل که مزه بگیره. بعد کاسه ی نون باگتی رو توی تخم مرغ خیس میکنی که تخم مرغ همه جاشو بپوشونه. محصول رو میندازی توی روغن که تخم مرغ ها پخته بشن. حالا کاسه ی نون و تخم مرغی شما آماده است. بعد چیکار میکنی؟ توشو با مواد دلخواه پر میکنی. یعنی موادی که قبلاً آماده کردی. می تونه مثل مایه ماکارونی باشه. یا کالباس و قارچ و پنیر و گوشت و سبزیجات و خلاصه هرچی که خودت دوست داری. آماده شده ها!! نه خام خام. میریزی توی کاسه های نونی و غذا آماده است و موقع پذیرایی توی ماکروفر گرمش کن و جعفری تازه بچین دورش.

پی نوشت٢: با اسمایلی نوشتن هم باحاله ها. بعضیاش خیلی خوب حس رو می رسونه...